قسمت پنجم: هنر فرشبافی کاشان،زبانزد در جهان
کاشان را باید وارث فرش بافی ایران دانست. فرش کاشان علاوه بر اینکه امروزه پیشگام در صنعت تولید فرش ماشینی است، تاریخچه و بازمانده های تاریخی آن نیز مایه افتخار موزه ها و مجموعه های معتبر عمومی و خصوصی در سرتاسر جهان، از موزه متروپولیتن آمریکا گرفته تا موزه فرش ایران در توکیو، است.در این قسمت نگاهی به بخشی از تاریخچه فرشبافی کاشان میاندازیم.
کاشان از شهرهای مرکزی ایران است که در جنوب کویر نمک و دریاچه قم و در فاصله حدود 250 کیلومتری تهران قرار دارد. کاشان به علت ارتفاع اندک از سطح دریا دارای تابستانهایی خشک و فصولی کم باران است. هوای خشک و کویری و بضاعت اندک زمین موجب خشکی و کم بهرگی این خطه بوده است؛ به نحوی که شرایط اقلیمی بر تمام شئون زندگی سایه افکنده است.
طبق روایات تاریخی، بنای این شهر به دستور زبیده همسر هارون الرشید بوده لیکن چگونگی انتخاب این خطه کویری برای سکونت همچنان در پردهای از ابهام باقی مانده است. نهایتا شاید بتوان به این باور متکی بود که کاشان امروز، در زمانهای قدیم صورتی این چنین نداشته و خطه ای سرسبز و فرح انگیز بوده است.
فرشبافی کاشان
نوشته های قرن هفتم و هجدهم میلادی تصریح میکنند که کاشان مرکز بافت قالی درباری بوده و مراکز فرش بافی در آن دوره تاریخی توسط شاه عباس کبیر بنا نهاده شده است. قالیهای ابریشمی نقره باف و زرباف که به نام قالی شاه عباس معروف است به این محل نسبت داده می شود که بارزترین نمونه آن در موزه ملی فرش ایران و همتای آن در موزه ی متروپولتین آمریکا نگهداری میشود که البته حاشیه آن با نمونه موجود در موزه فرش ایران تفاوت دارد.
قدیمی ترین فرش های متلعق به کاشان به فرشهایی که در قرن 11 هجری یافته شده است،برمیگردد. این فرشها عموما طرحهای نخجیر و شکارگاه هستند اما در محل بافت آنها عموما تردید وجود دارد که آیا این فرشها متلعق به اصفهان تبریز یا کاشان میباشد.
بعد از این گروه از فرشها باید از فرشهای پولونیز یا لهستانی نام برده که تعدادی از آنها نیز در کاشان بافته شده اند.
فرش پولونز نام عمومی سری فرش هایی است که در عصر شاه عباس صفوی به سفارش پادشاه لهستان بافته شد. این فرش های باشکوه و زربافت با رنگ های صورتی ، سبز ،زرد کمرنگ که یادآور هنر هنرمندان ایرانی نظیر بهزاد و رضا عباسی و میرک و سلطان محمد نقاش است.
در مجموع 300 تخته از این فرش ها در عهد شاهان صفوی، به ویژه شاه عباس، بافته شد و هم اکنون تعدادی از آنها در موزه های «رزیدنس» مونیخ و موزه «قلعه روزنبرگ» در کپنهاگ نگه داری می شود. در ضمن، چهار تخته از فرش های اهدایی شاه عباس به بارگاه امام علی (ع) و یک تخته قالیچه در موزه فرش ایران در نجف موجود است. در مورد علت نام گذاری این فرش ها به لهستانی گفته اند که «زیگموند سوم»، فرمانروای لهستانی، بازرگانان ارمنی را مأموریت داد تا چند تخته فرش برای کاخ های سلطنتی لهستان خریداری کنند. بازرگانان ارمنی بافت این فرش ها را به بافندگان کاشان، که مهارت لازم در بافت فرش های ابریشمی داشتند، سفارش دادند و بدین گونه هشت تخته قالی بافته شد. این فرش ها اکنون در موزه «رزیدنس» نگه داری می شود.
علت دیگر نام گذاری این فرش ها به لهستانی این بود که نقش عقاب لهستان بر روی آنها بافته شد و همین نقش باعث شد تا در مورد محل بافت آنها شک و تردید به میان آید.
بسیاری از این فرش ها، که در دربار کشورهای اروپایی بافته شد، به وسیله سفیران یا نمایندگان این کشورها از ایران برده شد. این فرش ها با عنوان محصولات کارخانه های درباری ایران شناخته شده است. رنگ های شفاف و روشن و استفاده از ابریشم با گرههایی از طلا و نقره از ویژگی های بارز این فرش هاست. نقش این فرش ها بسیار متنوع است و گلیم های ابریشمی بافته شده با این سبک دارای طرح هایی گوناگون و زیباست. قالی های پولونز معمولاً جفت بافته می شد.
120 سال پیش در کاشان مردی به نام حاج ملا حسن که با بانویی از اهالی اراک ازدواج کرده بود، از وارد کنندگان مرینوس از منچستر بود و با رکود صنعت در آن دوره پشمهای باقی مانده را توسط همسرش تبدیل به فرش نمود. بعدها گروهی از قالیچه ها در خانه بروجردی و گروهی در خانه طباطبایی که هر دو از تجار کاشان بودند یافت شد.
بافت قالی معروف به شیخ صفی در تبریز با توجه ناامنی های ایجاد شده توسط عثمانیان تا آنجا که شش سال بعد از پایان یافتن بافت فرش (946هجری/1539میلادی) تبریز به تصرف ترکها بود، مورد تردید است. زیرا اگر این قالی در تبریز و هنگام تصرف این شهر بافته شده بود ،گره ترکی در آن بهکار می رفت در حالیکه این فرش با گره فارسی بافت شده است. به این موضوع هم میتوان اشار کرد که اگر بافت این فرش در تبریز صورت پذیرفته بود می بایست این قالی نفیس امروزه به جای اینکه درموزه ویکتوریا و آلبرت لندن باشد جزو غنائم عثمانیان در موزه استانبول می بود.
البته این امر نیز امکان دارد که استاد مقصود کاشانی با صدها قالیباف برای احداث کارگاه قالیبافی سلطنتی به تبریز آمده و پس از اشتغال در تبریز و انتقال پایتخت از تبریز به آنجا رفته باشد لیکن در لابهلای صفحات تاریخ شواهدی در این مورد در دست نیست.
حال اگر این فرشها در تبریز و قزوین تهیه نشده باشند قالی اردبیل و قالی های مشابه در کجا بافته شده اند؟روی دیگر سکه را نیز باید فراموش کرد که آیا لقب کاشانی به مناسبت تولد استاد مقصود در کاشان بوده است و یا اینکه تنها لقبی است که از نیاکان گذشته اش به یادگار مانده است.کاشان نیز از دایره حوادث و بلایا و تهاجم اقوام و مهاجمان مغول و افغان هیچ گاه به دور نبوده است و صنعت فرشبافی در آن پیوسته دستخوش حوادث بوده است. متاسفانه بعد از این دوره قالیبافی مانند سایر مناطق از رونق افتاد. احیا مجدد قالی بافی در کاشان تا حدود زیادی مرهون فعالیتهای حاج حسن-حاج محود جعفر اصفهانیان و استاد حسین کاشی و از طرفی به علت بکار رفتن افتادن واحد های نساجی ماشینی می باشد که تعدادی از بافندگان منسوجات این شهر را وادار به روی آوردن به قالیبافی نمود.
صرف نظر از جریانات فوق زیانهای راهیابی ماشین های نساجی به روستا ها و پدیدار شدن پارچه های گوناگون ماشینی اروپایی و ورود بی رویه آنها، برای کاشا نیز کمتر از فتنه مغول نبوده است. در این میان تنها روستاهایی که از تجربیاتی در کار قالیبافی بهرمند بودند به دلایل خاصی آمادگی پذیرش آن را به عنوان رکن اساسی معشیت داشته اند و نقش عمده ای در این زمینه به عهده گرفته اند.
همچنین بخوانید:
http://blog.gilar.ir/%d8%aa%d8%a7%d8%b1%db%8c%d8%ae%da%86%d9%87-%d9%be%db%8c%d8%af%d8%a7%db%8c%d8%b4-%d9%87%d9%86%d8%b1-%d9%81%d8%b1%d8%b4%e2%80%8c%d8%a8%d8%a7%d9%81%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86/